ببین آیینه چقدر سردم
کجا گمت کردم من
خدا کنه که برگردم
تو یکی رو نبخشم
بزار غمم جا بمونه
چقدر دور راه خونه
الان فقط آرزومه
که از ته دل بخندم
حالا که گم شدم توی دنیایی از من های موازی
باید تحمل کنم هر لحظه رو با تقارن زیادی
حالا که گم شدم و موندم تنها
توی ذهنم هستم یه کارگردان
باید کات بدم به خودم
بگم تحمل درد هات بسه دیگه
دنیاهات پر از سیاهیه
چشات نمیتونیه نوری ببینه
چون تیرگیه این وسط تا راه خونه
عشقی هم دیگه نیست تا سوسوی راهت باشه
کوری و دنباله راه چاره
ببین الان چقدر سردم
کجا خودم رو گم کردم
خدا کنه که برگردم
تا تو یکی رو نبخشم.
برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 66